پله های ثابت در طبقه بالا طنین انداز شد و بازی انفرادی من را قطع کرد. نگاه شوکه شده برادر ناتنی ام با نگاه من مواجه شد و دیلدو جسور من را آشکار کرد. چشمانش گشاد شد و من می دانستم که بعد از آن چه خواهد بود - یک سواری وحشیانه و تابو از لذت شدید و پایان داغ و خامه ای.