بعد از یک شب بیرون برگشتم تا همسرم را خوابیده بیابم.من که از جذبه میوه ممنوعه اغوا شده بودم، به همسایه جرأت دادم تا عطش خود را برای لذت جوانی با دختر ناتنی همسایه ام فرو نشانم و آتش یک ماجرای داغ را که تهدید به از هم پاشیدن ازدواجم می کرد شعله ور کنم.