دختر رویایی آبنوس من به فتیش بزرگ خروس سیاه خود به شوهرش اعتراف می کند، اما او آن کسی نیست که شما فکر می کنید. این من هستم! من می رسم، او آماده است. من او را بیرون می خورم، او مرا سوار می کند و سپس با صورت من را می گیرد. همه در حالی که شوهرش سر کار است