اولیویا، یک نوجوان اسپانیایی، با دوستش توماس استون برای مشاوره پزشکی ملاقات می کند. بکارت اولیویا به یک مسئله تبدیل می شود و منجر به بحث در مورد اهمیت لذت می شود. توماس به او اطمینان می دهد که صدمه ای نخواهد دید و به درآوردن شورتش و کشف بیدمشک دست نخورده اش ادامه می دهد.