نامادری من از زمانی که من به خانه نقل مکان کردم، بسته من را زیر نظر داشت. دیروز، او بالاخره وارد عمل شد. پس از کمی اذیت کردن، او مردانگی من را بلعید، سپس من را سخت سوار کرد و میل خود را به یک کیر بزرگ از بین برد. من با پر کردن کون تنگ او با تقدیر، آرزویی را که مدت ها انتظارش را داشتم، برآورده کردم.