پس از یک روز معمولی در دانشگاه، دخترخوانده ام در خوابگاهش زخمی شد. او که مشتاق تسکین استرس بود، به طرز اغواگرانه ای به من نزدیک شد و زیپ شلوارم را باز کرد. من مشتاقانه مهارت های دهانی او را قبل از اینکه در لحظات پرشور و صمیمی روی تخت دنج او مشغول شویم، تحسین کردم.