مینا مون، یک زن شرور جوان، ناخودآگاه به سمت تختی می رود که گل میخ پوست تیره در انتظارش است. او بیدار می شود تا شورتش را درآورده و مشتاقانه در یک برخورد وحشیانه و وابسته به عشق شهوانی افراط کند. پرخاشگری پرشور آنها با پایانی داغ و چسبناک به اوج می رسد.