رمی لاکروکس، یک زن ساده لوح و شاد، تسلیم خواسته های اولیه خود می شود. روی تخت، او تسلیم گل میخ ناهموار می شود، پشت عفیفش با اشتیاق نفوذ می کند. در میان ناله ها و پیچ و تاب خوردن، او اوج داغ و چسبناکی را ارائه می دهد و اشتیاق جوانی او را برای لذت جسمانی برآورده می کند.