روک باندی، یک گل میخ صاف، با یک پلیس شیطون ارتباط برقرار می کند. او مشتاقانه پایین می آید و کثیف می شود و قبل از اینکه او در یک جلسه وحشیانه و خام بر او مسلط شود، به او یک دم دستی شگفت انگیز می دهد. این عمل با یک کامشات داغ روی بیدمشک تراشیده اش به پایان می رسد.