پدر ناتنی وام خود را از بانک دریافت می کند، اما ناامید است. او به دخترخوانده اش، پیزلی پیج، برای بازپرداخت بدهی اش روی می آورد. او مجبور است به کوسه وام خدمات دهد و پدر ناتنیش را آزاد می گذارد تا هر زمان که بخواهد از او استفاده کند. برخورد آنها افزایش می یابد، و پیزلی از جلسات پرشور آنها لذت می برد.