نوجوان کلمبیایی میراندا از آفتاب لذت می برد و دارایی های فراوان خود را به رخ می کشد. او مشتاقانه با لوگان در یک جنجال پرشور افراط می کند، شهوت آنها در حالی که او به طرز ماهرانه ای او را خوشحال می کند، افزایش می یابد. فرار آنها در فضای باز در یک برخورد پرشور به اوج می رسد و میراندا را کاملا راضی می کند.