مایا دیویس خود را در بند و ساکت می بیند، خواسته هایش تقویت می شود. او تنها نیست، یک سبزه شرم آور، به همان اندازه محدود، منتظر سرنوشت مشترک آنهاست. در حالی که آنها مبارزه می کنند، اسیرکننده آنها تماشا می کند، از سرنوشت قریب الوقوع آنها آگاه است - یک جفت پرشور و وحشی.