لیا میسی، یک عیار اسپانیایی مو روشن، یک مامور عمومی، یک مرد خوش شانس را برای یک آغوش گرم به جنگلی آفتابی اغوا می کند. پس از یک جلسه آرایش پرشور، او مشتاقانه زیپ شلوار او را باز می کند و قبل از اینکه با شور و شوق از پشت گرفته شود، با دهانش او را خوشحال می کند و با صدای بلند به اوج می رسد.