نوجوان شلخته لیلی جردن، با سینه های پر جنب و جوشش، هوس خروس بزرگ پدر ناتنی اش را دارد. او مشتاقانه آن را می مکد، دهانش دور دور او کشیده می شود. او را به سختی لعنت می کند و او را تشنه تقدیر می گذارد. او یک خبره واقعی خروس است و هر قطره از بار داغ او را می چشد.