خواهر ناتنی باردارم کریستینا سونسون از اینکه من او را شلخته می نامم لذت می برد. نوک سینه هایش را اذیت می کنم، نزدیک شکمش سیگار می کشم و او را وادار می کنم که شلخته بودن خود را ثابت کند. او مشتاقانه سرم را به من می دهد، همانطور که یک شلخته کوچک خوب باید شیر دهد. این روال تابو ما است.