کیمبر ویلز، یک زن شرم آور شهری، به دوست پسرش در حومه شهر پناه می برد. او مشتاقانه با پسر کشاورزش روبرو می شود که بسته ای قابل توجه دارد. او با اشتیاق مردانگی او را می بلعد و منجر به یک جست و خیز پرشور در موقعیت های مختلف می شود که به یک صورت رضایت بخش ختم می شود.