کنا جیمز، یک آمریکایی شیطون، به دنبال آرامش از برادر دوستش، لوکاس فراست، است. او مشتاق است که بسته بزرگ او را کشف کند، و او هیجان زده است که این کار را انجام دهد. برخورد پرشور آنها آشکار می شود، بیدمشک تنگ کنا و خروس چشمگیر لوکاس را به نمایش می گذارد.