کارمن سانتانا، نامادری، دخترخوانده اش را با پول نقد اغوا می کند تا پسرخوانده بی خبرش را اغوا کند. معصومیت نوجوان در حالی که لباس هایش را می ریزد، از بین می رود، و بدن ریزه اندام و جذابیت جوان او را آشکار می کند. این برخورد تابو به یک برخورد داغ و پر از پول تبدیل می شود.