چهار دوست سیری ناپذیر، کندیس فرگوسن، کارلی بیکر، راکسی نیکول، و دوستشان، دور یک شفت بزرگ جمع می شوند. یکی یکی، آنها مشتاقانه سوار می شوند، سینه های فراوان آنها در حالی که با شور و شوق سوار می شوند می پرد. اشتیاق افسارگسیخته به این عیاشی مهار نشده دامن می زند.