همانطور که من به داخل اتاق فرو می رفتم، نامادری آتشین سرخ موی من منتظر بود. "از خانه بیرون نرو، پسرخوانده"، او فریاد زد.من اطاعت کردم، و او زیپ پلیور خود را باز کرد، یک هیکل هوس انگیز را نشان داد.ما به یک برخورد پرشور فرو رفتیم، منحنی های بالغ او مرا احاطه کرده است.