آنجلینا ولنتاین، یک فاحشه کثیف، با جیمز دین ملاقات غیرمنتظره ای دارد، که به او دستور می دهد آشفتگی اش را تمیز کند. او اطاعت می کند، برهنه می شود و از دهانش برای تمیز کردن زمین استفاده می کند. جیمز از او سوء استفاده می کند و او را مجبور می کند تا با لعنتی خشن، تاوان اعمال کثیفش را بپردازد.