آیدرا فاکس بی تنه هوس بازگشت زک وایلد را دارد. او وقت را تلف نمی کند، به بیدمشک تنگ او شیرجه می زند، سپس عضو ضربان دار خود را در مقعد مشتاق او فرو می برد. این یک بار پرت شدن نیست؛ آیدرا مشتاقانه از لعنتی بی امان زک استقبال می کند، سینه های فراوان او با هر فشار تکان می خورد.