یک دانشجوی کالج مشتاقانه منتظر یک شب وحشیانه است، اما قرار او فقط می خواهد او را به خانه اش ببرد. مشتاق راضی کردن، او از لعنتی خشن و لعنتی بی امان شگفت زده شده است. تا سپیده دم، او یک زباله دان تقدیر انسانی است که با بارهای داغ و چسبناک پوشیده شده است.